می باره عطر مناجات
همه حیثیت عالم و آدم با توست
کوچه ها تاریک و سرد خالی از یه دونه مرد
واسه اون پرچم سرخت روی اون گنبد زرین
کی میگه من نوکرشم حسین کجا و ما کجا
کاسه صبر عمه رو دشمن می خواد سر بیاره
گلاب اشک مرا خون گلوی تو را
پیچیده تو دل صحرا صدای ناله زهرا
آن رتبت موج دل لوح و قلم
آنکه دلها را گرفتار تو کرده زینب است
یاعلی